قسمت هایی از کتاب
سم خیلی چیز ها و کس ها را می شود روی خیابان ها دید، درست مثل تهران. برعکس فیلم های آمریکایی که آدرس خانه ها در نیویورک یا لندن یکی دو تا عدد است و بس. مثلا خیابان فلان برادوی پلاک صد. من ترجیح میدهم اسم آدم ها و پرنده ها و گل ها و این چیزها را روی محله و کوچه و خیابان بگذارند. حتی اگر هر چند سال یک نفر بیاید روی کار و اسم ها را عوض کند. دوست دارم هیچ وقت نفهمیم بهستان و گلستان و بوستان و بهارستان و نیستان و دشتستان و نگارستان چندم کدام یکی است. این، آرزوی بزرگی نیست که وقتی تو می گویی بهار، بروم سراغ شوخی های خنک همیشگی که ملک الشعرای بهار، یا بهار شیراز یا بهار. اگر این اسم ها نباشد نقشهٔ نیم کیلویی گیتاشناسی به چه درد می خورد؟ نقشه را چاپ کرده اند که در آن دنبال کوچه ها بگردیم. مثلا همه کوچه هایی که اسم تو را دارند، مریم