کاش آزاد می شدم
از همه پیوندهایی که مرا بسویی می کشند
از این تن و تمایلاتش
از این ثانیه ها را به تیغ کشیدن
از این راه و رسم زندگی
از این من دلگیر در میان تهیدستی
از این ذهن کوته بین
از این راست و دروغ های جاهلانه
از این ناتوانی های توانا
از این دلشوره های بی مزه
از آتشی که شعله هایش سرد است
از حسرت پرستش
از صدای غریبه
از پیاله ای که بخاطر آزادی نوشیدم