کودکی روایتی شاعرانه و رمانگونه از دوران کودکی ژاک پرور است. ژاکِ کودک در این کتاب تحولى را از سر خواهد گذراند. این تحول آموختنِ «بىاعتنایى» است. ژاک در پایان کودکیاش یاد خواهد گرفت که زندگی آنچنان نیست که او میخواسته است. بنابراین باید به خیلى از چیزها بىاعتنا باشد. حتى اگر این بىاعتنا بودن هیچ چیز از واقعیت را نتواند تغییر دهد. «هرچند که مىدانم چیز مهمى نیست، اما ناراحتم مىکند و به گریهام مىاندازد…»