کتاب وقت تقصیر اثر محمدرضا کاتب، نویسندهی معاصر است که در سال 1382 به چاپ رسید. داستان دربارهی آدمهایی است که در زمان و مکان گم شدهاند و تعلق خاطری به جایی ندارند. دردی را حس میکنند که ریشهی آن را نمیدانند. شخصیتهای اصلی کتاب وقت تقصیر حیات و ابرو هستند. آنها سالها در دو جبههی مخالف هم جنگیدهاند. ما طی داستان به دلیل جنگ آنها و همینطور رازشان پی میبریم.
محمدرضا کاتب نویسنده و کارگردان است. رمان هیس که آن را در سال 1369 به چاپ رساند، باعث شناخته شدنش شد. او 9 کتاب در دههی شصت به چاپ رساند که عموماً مربوط به گروه کودک و نوجوان بودند. کاتب در رشتهی کارگردانی تحصیل کرده است و گاهی فیلمنامه هم مینویسد. از کارهایش میتوان به همکاریاش با بهمن قبادی اشاره کرد، فیلمنامهی «لاکپشتها پرواز نمیکنند» توسط او نوشته شده است. از رمانهایش به جز وقت تقصیر میتوان به کتابهای «فقط به زمین نگاه کن»، «پستی»، «بیترسی»، «چشمهایم آبی بود» و… اشاره کرد.
برشی از کتاب:
«گاهی بدجوری هوس میکنم جای یکی از این مورچهها باشم که تنگ غروب دکانها را تخته میکنند و با دستهای پر میروند خانه. حیف باید یکی اینجا باشد تا آنها راحت زندگیشان را بکنند. اگر کسی بود شبانه میرفتم و یک زندگی دیگر برای خودم دستوپا میکردم. فرقی هم نمیکند تو چه سنهای هستم. همین که از این حیرانی نجات پیدا میکردم بسم بود.
مانده بود با چیزهایی که دوروبرش است چطور باید کنار بیاید. تا این حیرانی و آشوب دست از سرش بردارد. چیزی در حال اتفاق بود که نمیفهمیدش. و همین کفریاش میکرد. گفت: عاقل مباش که غم دیوانگان خوری. دیوانه باش تا عاقلان فلکزده غم تو خورند.»