ساختمانی مانند زن یائسه ای که بزک کند برای دلبری جوانک ها. مانند طوطی بی زبانی که در آرزوی هم زبانی با آدمی، صاحبی پرهایش را بکند و آن قدر بی جان، باقی بماند که به خاطر نمردن کفری شود. لال بودن برای آوازه خان مثل کور شدن برای نقاش است؛ مثل کر شدن برای آهنگ ساز، مثل فقدان برای ویرانی.