هرج و مرج طلب هنرمند است. مردی که بمبگذاری میکند هنرمند است. چون لحظهای عظیم را به هر چیزی ترجیح میدهد. او درک میکند که انفجار نوری درخشنده، غرش تندری تمام عیار، چه اندازه ارزشمندتر از چند تن پلیس بدقوارهی خیلی معمولی است.
در حال راه رفتن در پیاده رو فردی را میبینید که کنار دیوار نشسته و مشغول تعمیر قلب و چشم و مغز انسان است. بدون ذرهای تعجب، راه خود را ادامه میدهید. کمی دورتر به کیوسک روزنامه فروشی میرسید و برای خواندن تیتر روزنامهها مقابل آن میایستید. یکی از روزنامهها در صفحه اول خود با حروفی درشت نوشته خوردن انسان حق حیوانات است. » این هم هیچ حساسیتی در شما بر نمیانگیزد...
"جاسوسها" کتابی است در ستایش کتابها. لوئیز فرناندو وریسیمو در این اثر پرکشش دو داستان را پیش میبرد، یکی داستان نویسندهای وازده که بهامید انتشار رمانش در یک مؤسسهی انتشاراتی پر مخاطب اما نه چندان هنری کار میکند و دیگری داستان آریادنه، نویسندهای مرموز که دست نوشتههایش را به دفتر این نشر میفرستد و راوی و دوستانش را درگیر معمای زندگی خود میکند...
این رمان یک تریلر وسترن بومی است قصهای اکشن و هیجانانگیز در مورد دزدها، جویندگان گنج و راهزنهایی صحرایی که در سودای رسیدن به آرزوهای محال، چیزی را پیدا میکنند که نباید پیدا میشده.
چیزی که باعث اهمیت این کتاب میشود پرداختن نویسنده به شکلگیری حلقهی هنر آوانگارد نیویورک دههی ۱۹۵۰، به بهانهی روایت زیست و فرآیند فکری و هنری یکی از رادیکالترین گروههای تئاتر آن دوران "لیوینگ تئاتر" است.