ایمپ، یک هیولای کوچک است که در سرزمین هیولاها به دنیا آمده. اما او با بقیۀ هیولاهای زشت و ترسناک فرق دارد. او بیشتر شبیه یک انسان است تا هیولا و نمیداند دلیل این تفاوت چیست. ایمپ کوچک تصمیم میگیرد به سرزمین انسانها برود. او با سه هیولای کوچک و دوستداشتنی دیگر همراه میشود. اما هیولاهای ترسناک سعی میکنند ایمپ را به سرزمین هیولاها برگردانند… آیا ایمپ کوچک موفق میشود هیولاهای بزرگ و بدجنس را شکست دهد و بین انسانها برگردد تا در خانوادهای معمولی زندگی کند؟!
(این کتاب یک داستان تخیلی است.)
«دوستداشتن بهترین چیزیه که وجود داره. منشأ همۀ خلاقیتها و شجاعتهاست…» (از متن کتاب)