کتاب هزار و یک شب را محمدرضا مرعشیپور براساس نسخهی بولاق ترجمه کرده است. این اثر نویسندهی مشخصی ندارد و در دو جلد چاپ شده است. تاکنون هیچ نامی به
عنوان نویسندهی کتاب هزار و یک شب پیدا نشده است. پژوهشگران عقیده دارند که این کتاب طی سالهای مختلف شکل گرفته و با هر ترجمه، داستانهایی به آن اضافه یا از آن کم شده است. اولین نسخهی یافتشده از این کتاب به زبان سانسکریت است. از سانسکریت به فارسی میانه ترجمه شده، از فارسی میانه به عربی ترجمه شده و در نهایت دوباره به فارسی ترجمه شده است. از آنجا که اسامی شخصیتهای اصلی این کتاب نیز ریشهی فارسی دارند، احتمال میدهند که نسخهی سانسکریت این کتاب از روی کتاب کهن هزارافسان نوشته شده باشد.
هزار و یک شب مجموعهداستانهایی تودرتو است که از زبان شهرزاد برای شاه شهریار روایت میشوند. این کتاب شامل پنجاهودو داستان بلند است که درونشان چندین داستان کوتاه روایت میشود؛ در کل دویستوهفت داستان کوتاه در این کتاب وجود دارد. علاوهبراین هشتادودو داستانک کوتاه چندخطی نیز در این کتاب روایت میشود.
داستان از آنجا شروع میشود که همسر محبوب شاه شهریار به او خیانت کرده و شهریار از او کینهای عمیق به دل گرفته است. او هر شب دختری جوان را عقد میکند و صبح دستور مرگش را صادر میکند. شهرزاد، دختر وزیر، خودش درخواست میکند که به عقد شاه دربیاید. او شب اول از شاه درخواست میکند که اجازه دهد برای بار آخر داستانی را برای او تعریف کند. سحرگاه داستان نیمهتمام باقی میماند و شهریار که کنجکاو شده بود، دستور میدهد که شهرزاد را یک شب دیگر زنده نگه دارند تا داستان تمام شود. این روند هزار و یک شب به طول میانجامد.