نیه توچکا رمانی ناتمام از فئودور داستایفسکی، نویسندهی محبوب روسی است. این کتاب را محمد قاضی به فارسی برگردانده است. رمان در ابتدا قرار بود در فرم اعتراف نوشته شود؛ اما تمام آن چیزی که نوشته و منتشر شده، طرحی زمینهای از دوران کودکی و نوجوانی قهرمان داستان است. داستایفسکی کار روی این رمان را در سال 1848 آغاز کرد و اولین بخش آن در سال 1849 به چاپ رسید. بعد از آن دستگیری نویسنده و تبعید او به سیبری مانع از ادامهی کار شد. وقتی هم که در سال 1859 بازگشت، کار بر این رمان را ادامه نداد و آن را برای همیشه ناقص گذاشت.
پلات داستان سه بخش مختلف دارد. فصلهای اول تا سوم آن مربوط به خاطرات دوران کودکی نیه توچکا میشود؛ زمانی که با مادر و ناپدریاش در پترزبورگ زندگی میکرد تا لحظهی مرگ آنها. در فصلهای چهار و پنج نیه توچکا توسط پرنس ایکس به فرزندخواندگی پذیرفته میشود و آشنایی او و سردرگمی این دختر یتیم در دنیای اشراف را نشان میدهد. و در نهایت فصلهای آخر کتاب به سالهای نوجوانی او در خانوادهی الکساندرا میخائیلوونا میپردازد. نیه توچکا به برخی از رمز و رازهای زندگی گذشتهی خود مشکوک میشود و سرانجام سرنخی به شکل نامه به دستش میافتد.
یکی از مسائل مهم در آن دوره، جایگاه زنان در جامعه بود. داستایفسکی در کتاب نیه توچکا میخواست زنی را به تصویر بکشد که بااستعداد و دارای ارادهای فولادین بود، کسی که بهراحتی زیر بار جامعه خرد نمیشد و میتوانست قهرمان اصلی یک رمان باشد.
فئودور داستایفسکی خالق رمانهای حجیم است. رمانهایی که بسیاری از آنها جاودانه ماندهاند. مانند: برادران کارامازوف، ابله، شیاطین، جنایت و مکافات.