کتاب موج نو سینمای فرانسه نوشتهی ژان لوک دوئن و ترجمهی قاسم روبین است. ژان لوک گدار کارگردان، فیلمنامهنویس و منتقد فرانسوی-سوئیسی است. او با جنبش موج نو سینمای فرانسه به شهرت رسیده است و تأثیرگذارترین فیلمساز فرانسوی پس از جنگ محسوب میشود؛ هرچند که باورهای سیاسی وی رابطهاش را با جامعهی فیلمسازی کمی سخت کرده است. گدار یکی از منتقدان «عرف کیفیتی» سینمای فرانسه بود که نگه داشتن سنتها را برتر از خلاقیت و تجربه میدانست. در پی این انتقاد، او و چندین منتقد دیگر که با او همنظر بودند، شروع به ساختن فیلمهایی برای به چالش کشیدن فیلمسازی سنتی در هالیوود و سینمای فرانسه کردند. او اولین بار با فیلم «ازنفسافتاده» به شهرت جهانی رسید. در آثار او احترامش به تاریخ سینما و عقاید سیاسیاش نیز به چشم میخورد. گدار از علاقهمندان به مطالعهی تفکرات مارکس و مکتب هستیگرایی است. پس از موج نوی فرانسه، عقاید سیاسی وی از حالت افراطی خود خارج شده است. فیلمهای اخیر او بیشتر دربارهی موضوعاتی همچون بازنمایی و نبرد انسانها از دو منظر اومانیسم (انسانگرایی) و مارکسیسم است.
موج نو سینمای فرانسه جنبشی در ۱۹۵۰ بود که توسط دو منتقد مجلهی کایه دو سینما رهبری میشد و بعد به بقیهی نقاط دنیا رسید. این موج در دو دوره اتفاق افتاد. موج اول از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ بود که بر مؤلفان و میزانسن تأکید داشت. فیلمسازان شروع به دوری کردن از روشهای قدیمی فیلمسازی کردند. دیگر داستان و آغاز و پایان معنا نداشت و تنها برشی از یک زندگی در فیلم نمایش داده میشد. داستان فیلمها عامهپسند و زمان فیلم به حال حاضر تغییر پیدا کرد و نمایش عشق آزاد و صحبت از تمایلات جنسی و هویت انسانها در فیلمها بیشتر شد. موج دوم این جنبش، از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ رخ داد. در این دوره، موضوعات سیاسی در فیلمها بیشتر و ایدئولوژی کمتر شد. همچنین موضوعاتی مثل خانواده و ازدواج جای خود را به بلوغ و مصرفگرایی و جذب شدن دانشجویان به سیاست دادند. بحرانهای شخصی و سیاسی جوانان نیز به درونمایهی فیلمها تبدیل شدند. فیلمهای «آخر هفته» و «زن چینی» از آثار گدار در باب این موضوعات هستند.