در عوض، او مدت کوتاهی را در شهر نور صرف میکند که پولش تمام میشود و با سایر مهاجران صف میکشد تا از تلفن خراب به خانه زنگ بزنند. اما دوستی صمیمی او با مارتیتا و پائولا، ماههای دوستی با هنرمندان در مترو، خوابیدن در طبقههای شلوغ و رقصیدن تانگو در مهمانیهای زیرزمینی، درخشش ماندگاری به او بخشیده است. در طول سالها، این سه زن در سه قاره پراکنده میشوند و از تماس و ذهن خود دور میشوند - تا اینکه نامهای دوباره کشف شده روزهای کورینا را در پاریس با فوریتی نفسگیر بازمیگرداند.