اتفاقی ناخوشایند که سبب شکل گیری عشقی شیرین و خوشایند میان او و بردیا می شود. عشقی که خیلی زود پس از اتمام دوره کارشناسی به خاطر جور شدن کار بردیا در خارج از کشور و رفتن همیشگی او ناتمام می ماند. درسا که از این اتفاق بسیار شوک زده است برای ادامه ی تحصیل در دانشگاه شیراز پذیرفته می شود. حالا او باید به اجبار به خانه ی یکی از دوست های پدرش برود و سر و کله زدن با پسر مغرور این خانواده و هم خانه بودن با او را تحمل کند.