کتاب «محال ممکن» اثر غلامحسین ساعدی، مجموعهای از فیلمنامهها و سفرنامههای این نویسنده برجسته ایرانی است که برای اولین بار به صورت یک کتاب مستقل منتشر شده است. غلامحسین ساعدی، که به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات معاصر ایران شناخته میشود، در این اثر به موضوعات مختلف اجتماعی و فرهنگی میپردازد و با نگاهی انتقادی به جامعه، قصههایی را روایت میکند که گاه به مسائل انسانی و گاه به واقعیتهای تلخ زندگی اشاره دارند.
ازمتن کتاب:
یک اتاق کوچک، با پنجرهای به بیرون، یک زیلو و یک دست رختخواب، یک مشت ظرف و خرتوپرت، مقداری کتاب و روزنامه، همه درهم و برهم، کت و شلواری آویزان به یک گلمیخ. در اتاق به راهرو نیمهتاریکی باز میشود، و پنجره، با پردهی ضخیمی پوشیده است.
-بعدازظهر
- صدای غرش یک مارش نظامی از بیرون شنیده میشود.
-مرد جوانی در بستر افتاده، آشفته و کلافه، جابهجا میشود، از این دنده به آن دنده میغلتد، جای سرش را عوض میکند. صداها همچنان بلند است. مرد میغلتد، متکا را برمیدارد و روی صورت و گوشهایش میگذارد. مارش، مارش، مارش نظامی از بیرون. مرد جوان با خشم بلند می شود و مینشیند، انگشتانش را لای موها کرده، دنبال چاره است. یکمرتبه از جا میجهد، مشتی قرص از جیب کت درمیآورد. چندتایی را میبلعد، جرعهای آب میخورد، روی بستر مینشیند. صدای مارش آرامآرام دور میشود و به دنبال آن صدای قدمهایی که بر کلف خیابان کوبیده میشود.
-مرد جوان دراز شده، سرش روی متکاست. پلکها روی هم، درازکش کامل، عضلات شل، تسلط خستگجی، خواب نزدیک است که یکمرتبه نعرهی بلند و گوشخراشی از بیرون شنیده میشود