کتاب مادرم در ستایش مادر و عشق او و حالا که او در گذشته سوگنامهای در فقدان اوست.این کتاب دوازده سال پس از فوت مادر نوشته شده، به نظر می رسد که می رسد. کوهن در این مدت نتوانسته بر ماتم و عزای خود چیره شده و حال زارو پریشان ، هم برای یادبود و گرامیداشت مادر و هم شاید برای کاستن ازاندوه خود که گویا پایانی ندارد کتاب مادرم را نوشته است .نویسنده با کلامی بسیار لطیف، احساس و گفتاری آکنده از غم و اندوه از رابطه عاطفی مادر با خود، لحظاتی که با او گذرانده، مکانهایی که با او بوده، یاد و خاطره مادر، بوی او، نگاه نگرانش و فداکاری های حیرت است. آور مادر از دست رفته خود گفته، مادری که دیگر نیست اما در تمام لحظات کوهن نگون بخت حضوری بسیار پر رنگ دارد.