هنرمند نه به عنوان یک مصلح اجتماعی،که در خدمت کل جهان،حس های خودش را از هستی باز می تاباند و تعبیر مفهوم جدید پدیده های ازلی را بنیان می نهد.او در کار تعریف و نسبت به تغییر هنجارهای ضد بشری،اهتمام کننده و ستیزه جوست،هنر متعهد در اصل روشنگر است؛اما شاعرانگی و جنبه های تراژیک و کمیک، یا بیان حماسی موضوع انسان،بر می گردد به جایگاه هنرمند، یا خواستگاه او. کنار این ها،آن چه هنرمند را خلع سلاح می کند،بریدن از تخیل، آفرینشگری،ابداع و پایه های شعر و سنت،یا همان هزاره های تاریخی، از بیهقی تا حنظله های باد غیسی است. بله، ما مجموعه ای هستیم از حس های مرتبط، که در مرحله گسل، جایی را نمی توانیم بگیریم؛ و بیشترین بها را همیشه هنر ملی و بومی دارد.