در یکی از کوچه پس کوچه های آرام شهر، کارل کولهف بیشتر سالهای عمرش را در کتاب فروشی ای قدیمی و در میان کاغذهای کهنه جلدهای چرمی کتاب و خاطراتی که میان سطرها جا خوش کرده بودند سپری کرده بود؛ ولی روزگار با او مهربان نماند و مجبور شد برای گذران عمر کتابهایی را که به جانش بسته بودند بفروشد...