می گویند چخوف عاشق شخصیت های داستانش بود و آدم هاش را دوست داشت و این از سطر سطر آثارش پیداست. تاثیر چخوف بر ساعدی آشکار است. ساعدی هم پیداست که آدم هایش را دوست دارد. مهربانی از ویژگی های شاخص شخصیت ساعدی است، اما این هم هست که نوع دوست داشتن او، دوست داشتنی توام با وحشت است و اضطراب. ساعدی بلاهت جماعتی گرسنه و عقیم را نمایش می دهد. بلاهتی که به غارت ختم می شود. چنگ و دندان های تیز و آماده ی دریدن خاکستر نشین های ساعدی همیشه در لحظه ی آخر ناگهان در هوا معلق می ماند آن ها می بینند که خودشان دریده شده اند. وحشت ساعدی از آن چنگ و دندان معلق مانده است. آدم های ساعدی در زخم خورده ترین حالت شان باز تحمل می کنند و می مانند.