سوءتفاهم، دومین نمایشنامه آلبر کامو، در مسافرخانهای در قلب چکسلواکی میگذرد، مسافرخانهای که دو زن ادارهاش میکنند؛ مادری پیر و دخترش، مارتا. در آغاز نمایشنامه آن دو مشغول صحبت دربارهی ورود مسافری تازه هستند که میخواهند به او دارو بخورانند و همان شب در دریاچهی سد غرقش کنند، درست همانطور که با مسافران پیش از او کردهاند. اگرچه هویت مسافر بر تماشاگران آشکار است، مادر پیر و دخترش او را به جا نمیآورند. او در اصل فرزند مادر و برادر دختر است که بیست سال پیش پسری ولنگار بوده و خانه و کاشانهاش را ترک کرده است.