کتاب حاضر بر اساسِ اضطراری که ویژگی قرن بیستویکم است، زیباییشناسی جدیدی را پیش میکشد. سانتیاگو ساوالا از تمایزگذاری مارتین هایدگر میان آن آثار هنری که ما را از اضطرار میرهانند و آنهایی که ما را «بهسوی»اش میبرند، بهره میگیرد. آثار دستۀ نخست ابزار سیاست فرهنگی و حافظ وضع موجودند و اضطرارها را پنهان میکنند؛ و آثار دستۀ دوم رویدادهایی مختلکنندهاند که ما را به سوی اضطرارها میرانند. نویسنده با تکیه بر دیدگاههای آرتور دانتو، ژاک رانسیر و جانی واتیمو که زیباییشناسی را بیشتر پذیرای هنر معاصر کردند، معتقد است آثار هنری صرفاً وسیلۀ تعالیبخشی به مصرفگرایی یا تعمق در زیبایی نیستند، بلکه آغازگاهی برای تغییر جهاناند. هنرمندان رادیکال آثاری میآفرینند که مداخلۀ فعالانه در بحرانهای جاری را آشکار و ایجاب میکنند. ساوالا با تفسیر آثاری که هدفشان راندن ما به سوی اضطرارهای غایب است، نشان میدهد که قابلیت هنر برای خلق واقعیتهای تازه اهمیتی بنیادین در سیاست دموکراسی رادیکال، در وضعیت اضطرار کنونی دارد.
ما به راهی برای مختل کردن نظم موجود نیاز داریم که بهجای تقویت وضع موجود، به کنش دموکراتیک رادیکال نیرو بخشد. نویسنده در این کتاب برانگیزاننده میگوید در عصری که بزرگترین اضطرار همان غیاب اضطرار است، فقط ظرفیت هنر معاصر برای دگرگون کردن واقعیت میتواند ما را نجات دهد.