زوالِ فرشته آخرين كتاب از مجموعهى چهارگانهى درياى حاصلخيزى معتبرترين، برترين و آخرين اثر مىشيماست. هر كتابِ اين مجموعه كاملا مستقل است. اما قهرمانانِ مىشيما از برفِ بهارى به كتابهاى ديگر مىروند و هر يك با حضور يا مرگ خود نقشى اساسى در روندِ داستان بازى مىكنند. در كتابهايى كه قهرمان شخصآ حضور ندارد، ياد و خاطرهاش با خواننده است. در برفِ بهارى شيگه كونى هوندا دانشجوى رشتهى حقوق است، در اسبهاى لگام گسيخته وكيل دعاوى و در معبدِ سپيدهدم، قاضى؛ در زوالِ فرشته هوندا قاضىِ بازنشستهاىست كه تمامِ داستان پيرامونِ شخصيتِ او دور مىزند و همه چيز از ديدگاه وى بررسى مىشود. در عينِ حال ياد و خاطرهى كىيوآكى ماتسوگائه، ساتوكو آياكورا و شاهزاده خانم ينگ چان قهرمانانِ برفِ بهارى و ايسائو اينوما قهرمان اسبهاى لگام گسيخته همواره با هونداست و به عبارت بهتر هوندا با آنها زندگى مىكند و …