پرسشگری جدی دربارهی معضل دموکراسی در ایران امری اساسی و کاری جدی برای روشنفکران ایرانی است. چرا بعد از بیش از یک قرن تجربهی مدرنیته و وجود جنبشهای اجتماعی و فکری در ایران، تازه امروز دموکراسی در سطح عمومی جامعه مقبولیت عام یافته است؟ آیا اشتیاق به زیستن در جامعهای دموکراتیک با باورها و کردارهای ریشهداری که زبان و کنش سیاسی و فرهنگی ما را برساختهاند، همخوانی دارد؟ بهعنوان مثال برخی باورهای مورد قبول عامه عبارتند از: درافتادن به پندار توهم توطئه، خصومت مفرط فرهنگی با بیگانگان، دلبستگی عمیق به تجدید سنتهای کهن، هویتزدگی و هراس از تفاوتها، باورهای آشکار و پنهان به فرومایهبودن زنان و زنستیزی در عمل، پندارهای فرهنگی و سیاسی فولکوریک نیز میتواند تحقق دموکراسی را مانع شوند. از نظر من دموکراسی فقط بینش یا شیوههای فکری و فرهنگی نیست. دموکراسی بیش از هر چیز واقعیتی جامعهشناختی است، آنچه دموکراسی را در جامعه محقق میسازد و در فرآیندی تاریخی آن را توسعه میدهد، نهادهای دموکراتیک هستند