جنبشهای اجتماعی نه در پی ساختن آرمانشهر بلکه در پی ویران کردن ستمشهر هستند؛ جوامع امروزی بهخوبی دریافتهاند که بزرگترین تهدید پیش روی انسانیت، چیزی نیست جز استبداد سیاسی و دولت توتالیتر. از همین رو جنبشهای اجتماعی با هدف دفاع از دموکراسی و حقوق بنیادین بشر شکل میگیرند و راهبرد کانونی آنها مقاومت در برابر تمامی اشکال سلطه است. این جنبشها بسته به زمینه و زمانۀ خود اشکال مختلفی پیدا میکنند که اثر حاضر میکوشد با رویکرد جامعهشناسی سیاسی به بررسی آنها بپردازد.