حس، روايتي است از دريچهي چشم دختربچهاي فلسطيني از اتفاقات روزمرهي آن کشور که شامل حوادث سال 1982 و کشتار صبرا و شتيلا هم ميشود. شبلي در اين روايت پرصدا و تصوير، خواننده را سايهوار با دختر همراه ميکند تا در خلال اتفاقات جاري کشورش مفاهيم موردتوجه خود، واقعيات سياسي و اجتماعي دنياي عرب، را به او بنماياند. شخصيت اصلي داستان که مانند ديگر شخصيتها نامي ندارد و دختر ناميده ميشود، در گذر از کودکي به بزرگسالي تمام اتفاقات روزمره و غير آن را در خانه، مدرسه و اجتماع در سکوت به تماشا مينشيند و با مفاهيمي چون عشق، مرگ، غم، ادبيات، خشونت، خيانت، بيوفايي، غربت و زوال دستوپنجه نرم ميکند.