کتاب «تخیل را مرده خیال کن» ماهیتا همان بکت است. اگر کسی مثال خوبی در مورد بکت بخواهد، تا از چگونگی نوشته های او مطلع شود قطعا این کتاب یکی از بهترین نمونه هاست. کتاب «تخیل را مرده خیال کن» پلات مشخصی ندارد، همچنین شخصیت پردازی، ساختار، درون مایه و دیگر عناصری که به طور سنتی از یک داستان انتظار می رود.تصاویری چون گویی که به تناوب در سیاهی و روشنی می غلتد، تجمعی متشکل از دو بدن، فیگورهایی به شکل جنین – می توانند استعاره هایی از خود زندگی باشند، اما همین ها هم برای هر خواننده ممکن است معناهای خاص دیگری را بازنمایی کند. درواقع درک پاره های «تخیل را مرده خیال کن»، بسیار منوط به تجربه ی زیسته ی خواننده اش است.