در کتاب «بریدا» پائولو با تمرینهای رام و سویه مادینه شخصیتِ خود طرف است. در همان حال که جاده رم را میپیماید، با زنی آشنا میشود که تجارب یکسانی با مسیر معنوی و جادوگریِ او دارد. در کتاب «بریدا» از تجارب شخصی خود و مشترکشان میگوید. کوئلیو میگوید: « به گونهای، بریدا همان کسیست که در درونم به دنبالش میگشتم» به عقیده او برای بسط این سویه مادینه، توجه شخص باید به سوی شهود و رویاهای خود باشد، چون ممکن است رویاها به لحاظ تباری، با روح مادینه پیوند داشته باشند. در این کتاب، او رشد معنویِ زنی را توصیف میکند که به دنبال یافتن پاسخهایش در مورد زندگیست. تکتکِ انسانها با موهبتی خاص و با استعدادی ویژه زاده میشوند که باید به جستوجوی آن بپردازند و سپس آن را در «باغ خداوند» به کار گیرند تا به زندگی معنا بخشند.