رضوان راوی و قهرمان رمان، مردی است پنجاه ساله که با همرش یاسمن و فرزند دو سالهاش سهراب در تیرون از توابع اصفهان در خانه نیمه کارهای که به دست خود بنا کرده در همسایگی برادرش جعفر زندگی میکند. یاسمن قالی باف ماهری است که از کودکی به این حرفه اشتغال داشته و اکنون نیز از راه قالی بافی و فروش آن به آقای «ف» در تأمین هزینههای زندگی به شوهرش کمک میکند. راوی ضمن ستایش این صنعت دستی ایرانی به آموزش قالی بافی میپردازد. در بخشهای دیگر رمان، رضوان دوران کودکی و نوجوانی و همچنین جوانی خود را که مصادف با وقوع جنگ جهانی دوم و فقر و قحطی و گرسنگی است به تصویر میکشد.