آمیتیس بیکله اثر محمدرضا شمس مجموعهای چندجلدی است که داستانهای آن به هم پیوستهاند. آمیتیس، قهرمانِ داستان، دختری عجیبوغریب با چشمهای درشت و موهای زبر و فرفری است که با پدرش در یکی از شهرهای شمالی کشور زندگی میکند. او پس از پیدا کردن صندوقچهی کوچکی داخل کمد خانهشان به قدرتی باورنکردنی دست پیدا میکند. این قدرت به آمیتیس شهامت میدهد تا با ترسهایش روبهرو شود و هر چیزی را ببیند، حتی بال زدن یک پشه را در هوا.
آمیتیس از چه چیزی میترسد؟ مادر آمیتیس دندانپزشک است و به سفر کاری رفته. آمیتیس بعد از رفتن مادرش مدام کابوس میبیند. قدرت جادویی به او کمک میکند تا هیولاهای زشت و ترسناکِ توی خوابهایش را ببیند و بتواند آنها را کنترل کند.