شوهرم چند روز قبل، موقع برگشتن به طبقه ی پایین، پایش را روی یک دایناسور گذاشت و بل بشویی در خانه مان راه افتاد. میزان جراحات وارده به دایناسور، تعمیرش را ناممکن می کرد. پسر هق هق کنان گفت: «حالا تی رکسم دیگه واقعا منقرض شده.» گاهی من و همسرم احساس می کنیم به دوتا گالیور مبتلا به پارانویا بدل شده ایم که برای باقی عمر می بایست روی پنجه هایمان گام برداریم، تا خدای نکرده کسی را بیدار نکنیم، یا پایمان را روی چیزی مهم و شکستنی نگذاریم.