کتاب «پری دریایی» نوشتهی کامیلو کاستلو برانکو، نویسندهی نامدار پرتغالی قرن نوزدهم، یکی از رمانهای عاشقانه و تراژیک اوست؛ وایتی از عشقی ممنوع، در جهانی که میان سنت، غرور و احساس گرفتار است. آندرسن در افسانهاش پری را در دریا به گریه مینشاند، اما برانکو، پری خود را بر خاک میآورد -زنی زمینی با قلبی که در عشق غرق میشود.
داستان در پرتغالِ قرن نوزدهم میگذرد؛ زمانی که جامعه میان اشرافیت رو به زوال و آرمانهای تازهی مدرن در کشاکش است. برانکو در این بستر تاریخی، سرگذشت زنی را مینویسد که زیبایی و معصومیتش او را همچون پریای در نگاه دیگران جلوه میدهد، اما سرنوشتش چونان موجهای طوفانی، او را بهسوی سقوط و رهایی همزمان میکشاند.
در «پری دریایی»، عشق تنها یک احساس نیست؛ نیرویی است که انسان را از خود بیخود میکند، از اخلاق و عقل میگسلد و بهسوی تقدیری غمانگیز میبرد. نویسنده با نثر شاعرانه و طنز تلخ همیشگیاش، تضاد میان عشق و وظیفه، میل و ایمان، و زیبایی و فریب را میکاود.
برانکو در این اثر، چنانکه در بیشتر رمانهایش چون عشقهای بدفرجام یا سقوط یک فرشته نیز دیده میشود، جهان انسان را میان نور و سایه تصویر میکند؛ جایی که رستگاری، در خودِ شکست نهفته است.
«پری دریایی» داستانی است دربارهی دلهایی که در طوفانِ عشق غرق میشوند و از میان اشک و وسوسه، به تصویری جاودان از انسان بدل میگردند. اثری که خواننده را به یاد میآورد: پریان همیشه از دریا نمیآیند، گاه از دلِ درد میرویند.