وقتی چشم الیس به خرگوش سفیدی می افتد که ساعتی از جیب خلیف هایی بیرون می آورد.تصمیم میگیرد او را تعقیب کند و در حفره ی خرگوش شیرجه میزند و با زنجیره ای از اتفاق های غیر عادی روبه رو میشود و قدم به سرزمینی میگذاره که عجایب نام چندان عجیبی برایش نیست.الیس در سرزمین عجایب ماجرای کنجکاوی ها و تخیل بی نظیر دختریچه ای به نام آلیس است به قلم استاد ریاضیات لوئیس کارول او در ابتدا این داستان را در قالب حکایت هایی از قهرمانی هم نام برای دختر دوستش آلیس لیدل تعریف کرد. آلیس جنان از ماجراهای سرزمین عجایب خوشش آمد که از کارول خواست حتما این داستان را به صورت کتاب بنویسد. کارول هم دو سال بعد اولین نسخه از داستان الیس در سرزمین عجایب را به او هدیه داد.