کریستوفر اینس در این کتاب با بررسی پیشرفت تئاتر آوانگارد از زمان شکلگیری نقطهی آن در سال ۱۸۹۰، بیان میکند که نیروی محرکهی تجربه های تئاتری مدرن، بهصورتی ظاهرا متناقض، مبتنی بر بدویگرایی است.
لوکیشن این داستان یک کشتی شناور در دریا است و راوی اولشخص، کاپیتان این کشتی است. کنراد که خود تجربهی حضور طولانیمدت در کشتی و سفرهای دریایی را دارد با الهام از یک اتفاق واقعی، این داستان کوتاه را خلق میکند.
در این کتاب، اریکا فیشر-لیشته ظهور اجرا را بهمثابهی یک «رخداد هنری» دنبال میکند. او با قراردادن هنر اجرا در موقعیتی برابر با ابژه هنری سنتی و مرسوم، زیباییشناسی جدیدی را بشارت میدهد.
شاید بهترین توصیف از روانکاوی «پراکسیس میل» باشد؛ لیکن بهقول ژاک لاکان «در تجربهی روانکاوی، میل در ابتدا به شکل یک مسئله یا مصیبت خود را به نمایش میگذارد.