در خیابانی که آپارتمان پنج سویم در آن واقع شده، اتفاقهای عجیبی میافتد. در این آپارتمان پنج نفر از پشت پنج پنجره و با پنج پرده، داستان زندگی خود را میگویند، داستان خوابها و خیالها و کارهایی که معلوم نیست واقعاً انجام دادهاند، یا فکر میکنند انجام دادهاند، یا آرزو میکنند انجام دهند. جن و پریها هم در این جهان ذهنی/واقعی میآیند و میروند و گاهی ماجرا بیش از این رفتوآمدهاست.
این کتاب تصویری است از زندگی آدمهایی که ظلم ظالم و جور صیاد آشیانشان را بر باد میدهد، آنها را از خانه و خانواده جدا میسازد و سرنوشتی عجیب و دردناک برایشان رقم میزند_ بازماندگانی از خیل راندهشدگان.
حتماً متوجه شدهای که این روزهای آخر سعی میکنم شرح حوادث را تا جایی که قوت قلمم اجازه میدهد مثل یک نویسنده یا خبرنگار روی کاغذ بیاورم، یعنی همانطور که آنها را زندگی یا احساس میکنم تنهایی چنین نکبتی است نکبتی که آدم را به حرف زدن در ذهنش وامیدارد...
ماهر اونسال زندگی کسانی را به عرصهٔ روایت برکشیده است که معمولاً در روند سریع وقایع محو میشوند و رنجها و خاطراتشان تنها در حافظهٔ خودشان باقی میماند.