داستان محاکمهٔ خوک از روزی شروع میشود که یک خوک در گشت و گذار روزانهاش کودکی را به قتل میرساند و از محل جنایت دور میشود. با سر و صدای مادرِ نوزاد، مردان روستا خوک را زیر درختی خوابیده مییابند در حالی که خونِ داغ از دهانش جاری است. قاتل دستگیر و بهدست دادگستری سپرده میشود تا دادگاه عدالت را جاری کند. داستان اصلی از همینجا آغاز میشود: خوک چطور باید از خودش دفاع کند؟ رفتار انسانها در برابر موجودی که زبانِ دفاع از خود ندارد چگونه است؟