مترجم فرانسوی بهویژه این دو داستان را با هم آورده و آنها را به دو شیار عمیق و ناهموار در جادۀ زندگی داستایوفسکی تشبیه کرده است، دو شیاری که در عین متضاد بودن، نقششان یکی است و هر دو به یکجا ختم میشوند.
«شمسپاره» کتابی است که با خواندن آن میتوانیم با بحثهای نظری شافاک در مورد مسائل گوناگون آشنا شویم. او در این کتاب سعی داشته به واکاوی هویت زن، جامعهی مردسالار، کارکردهای سیاسی و اجتماعی جامعه در برقراری توازن میان تفاوتهای جنسیتی، قومی و مذهبی، نویسندگی و نگاه مردم به موضوع ادبیات و رویدادهای مهمی که در گذشته و حال اتفاق افتاده بپردازد.
"چون رود جاری باش"، مجموعهای از قطعات خلاصه و عمیق است که لحظههای کوتاه اما جاودانی را در زندگی انسانهای گوناگون ثبت میکنند؛ مانند داستان پسرکی که مینویسد اما بیشتر به قلمش توجه دارد تا به محتوای نوشتهاش؛ چرا که همه چیز بسته به این است که از کدام زاویه به واقعیت نگاه کنیم.
اروین یالوم در شش داستان جذاب که از تجارب بالینی او سرچشمه گرفتهاند، همزمان با راهنماییِ خود و بیمارانش به سوی دگرگونی، بار دیگر ثابت میکند که کاوشگری جسور و بیباک در دنیای پیچیدهی ذهن بشر است.
ماجراهای مجموعهی یادداشتهای یک پزشک جوان برگرفته از تجربههای بولگاکوف در این روستاست و میتوان گفت که نویسنده این مجموعه را بر اساس واقعیت نوشته و ...