داستان در یک ترمینال کشتی در آلخسیراس، اسپانیا آغاز میشود، جایی که موریس هرن و چارلی ردموند، دو گانگستر مسن ایرلندی، منتظر هستند تا ببینند آیا دختر موریس، دیلی، با قایق شب از طنجه میآید یا نه. آنها در حالی که منتظر هستند، به گذشتههایشان فکر میکنند، به روزهای اوج و سقوطهایشان در دنیای تاریک قاچاق مواد مخدر و جرایم سازمان یافته.
بری با زبانی شاعرانه و تصویرسازیهای قوی، خواننده را به سفری در زمان میبرد، مروری بر دههها دوستی، خیانت، عشق و از دست دادن. او به طور مهارتمندانه زندگیهای شکستخورده و روابط پیچیده میان شخصیتهای خود را ترسیم میکند. داستان به طور چشمگیری به مسائلی مانند پدر و دختر بودن، دوستی و تأثیرات طولانیمدت اعتیاد و خشونت میپردازد...