برای عبور از اقیانوس اطلس سفری یکهفتهای سوار بر کشتی تفریحی مجلل آراماساتروریا را آغاز میکنند.از بخت خوبشان قرار است سیرک پرآوازهای به رهبری تردستی جوان و پرجذبه، هرشب با اجراهای جذاب مسافران درجه یک را سرگرم کند.اما این زرقوبرقها دیری نمیپاید.زنان جوان اشرافزاده یکییکی بدون هیچ توضیحی ناپدید میشوند و قتلهای خونینِ بیرحمانهای تمام مسافران کشتی را وحشتزده میکند.قتلها عجیبوغریبتر میشوند، شهرت نگرانکنندهی کارناوالِ مهتاب نقل محافل کشتی است، راه فراری نیست جز دل اقیانوس بیرحم.با بیشتر شدن قربانیان، آدریرز و تامس باید پیش از رسیدن به مقصد قطعات این جورچین مخوف را کنار هم بگذارند و قاتل را بیابند.اما سرنخهایی که قربانی بعدی را نشان میدهند این بار به سمت عزیزی نشانه رفتهاند.آیا آدریرز میتواند پیش از اجرای هولناک پایانی گره از راز این قتلها بگشاید؟