کبریا را به تصویر می کشد که تنها امید زندگی اش، پسرش امید است؛ آن ها بنا به جبر روزگار و به خاطر شرایط نابسامان اقتصادی در محله ای نه چندان خوش نام زندگی می کنند و کبریا مجبور است برای گذران زندگی به دوخت و دوز مشغول شود که هرچند درآمد چندانی برایش فراهم نمی کند اما راه دیگری جز این ندارد.