پرسش از هرآنچه هنوز نیامده، از چیزی که پیش روست و هنوز نمیدانیم که چیست و چگونه است، چنان سرشار از همهی نادانی ماست که هربار تلاش برای فهم چیستی و چرایی و حقیقت آنچه رخ خواهد داد، گویی بیشتر درون مغاک عظیمی فرو میبردمان
رمان معمائی-ماجرایی «تابان، برج استخوان» مخاطبش را به سفری رازآلود میبرد. سفری که در آن، بازشدن هر گره گرهی جدید بهدنبال دارد؛ و هیچکس و هیچچیز آنچه مینماید نیست.
یک دوست مصنوعی، رباتی شبه انسان با ویژگی های منحصر به فرد که از مغازه ای که در آن قرار دارد، با دقت به رفتار آدم هایی می نگرد که وارد مغازه می شوند یا از مقابل ویترین در خیابان عبور می کنند.