در این کتاب داستانی که مرد می خواند جزییات قتلی را بازگو می کند که خود او زمانی که سربازی جوان بوده مرتکب شده است. اما ماجرا وقتی عجیب می شود که داستان کوتاه، قتل را از دید مقتول و با جزئیات روایت می کند. همین موضوع باعث می شود که راوی، نگران از زنده بودن آنکه فکر می کرده کشته، جستوجوی عجیبی را آغاز کند. مرد با مرور گذشته به دوره ای از زندگی خود می رود که سربازی جوان بوده و در جنوب روسیه به سربازی دیگر سوار بر اسبی سپید و باشکوه تیراندازی می کند. اگرچه این قتل در دفاع از خود اتفاق افتاده اما اثر آن بر همه زندگی مرد سایه افکنده است.