منظرهای هولناک توانایی دیدن را از عفرا میرباید و آنها را وادار میکند تا به سفری پرخطر گام بگذارند و از ترکیه و یونان راهی آیندهای نامطمئن در بریتانیا شوند.در طول راه، نوری فقط از خیال شریک تجاری و پسرخالهاش، مصطفی نیرو میگیرد که آنجا چشمبهراهشان است. مصطفی در بریتانیا زنبورداری راه انداخته و شیوهی این کار را به پناهندگان نیز آموزش میدهد. نوری و عفرا هنگام سفر در جهانی فروپاشیده نهتنها باید بار اندوه جانکاهشان را بهدوش بکشند، بلکه با خطرهایی نیز روبهرو میشوند که دلیرترین انسانها را نیز مقهور خود میکند. ورای همهی اینها، میبایست سفری را برای بازیافتن یکدیگر آغاز کنند.