آرام در هجده سالگی احساس کرد که باید تصمیم خود را در انتخاب یکی از دو راه بگیرد. یعنی یا کشیش بشود و یا از آراکسی که از دل و جان به او عشق میورزید، خواستگاری کند.
…پل دارد جسورتر می شود. می گوید در عالم همه چیز نقطه ی آغاز مشخصی داشته، و پایانی هم خواهد داشت. پل می گوید، یک روز، همه ی چیزهایی که می شناسیم، ناپدید می شود. این حرفی است که او می زند…