آن ها با هم نقشه کشیده بودند تمام تعطیلات را در همین باغ به خوشی بگذرانند.تام نیم نگاهی به باغ انداخت و به سمت خانه برگشت.همانطور که از پله ها پایین می آمد با صدای بلند گفت : « خداحافظ پیتر»
در زیر سایه ی فشار غم از ناشناخته ها، زنی زیبا با ناامیدی تلاش می کند تا از فراموشی بازگردد. این زن، کاترین داگلاس است که بار دیگر، دست تقدیر او را به مبارزه با کنستانتین دیمیرس خونخوار و بیرحم بر می گزیند.