حرف، حرف رجزخوانی منصور حلاج است بر سر دار! رقص خون سیاوش است در میانۀ میدان مکر سودابهها! اگر دشنۀ خیانت شغادها کم نخوردهایم؛ ولی برق غیرت آرشها را هم کم ندیدهایم!
مشکل درست از همان لحظهای در زندگی من شروع شد که پرستار با خوشحالی تمام به پدر و مادرم مژده داد که دختردار شدهاند و زمانی این مشکل بغرنجتر شد که برادرم سهراب با هزار نذر و نیاز به دنیا آمد.
درون هر کس، قبرستانی است برای آنها که دیگر نمی خواهد به یادشان باشد اما قبرستان های بیرون از روحمان پر است از آنهایی که دل مان می خواهد همیشه جلوی چشمانمان باشند