داستان با احمد گل آغاز می شود. احمد گل رعیتی دهاتی ست و بر روی زمین های خانی کار می کند و سهمی به اندازه ی گذران روزگار می گیرد و باقی را به ارباب تحویل می دهد و هر روز گرسنه و فقیر تر از دیروز می شود. همسرش تسلیم مرگ شده است و ...
کتاب آوار بی کسی برابر با یک رمان معاصر و ایرانی است که سه فصل دارد. عنوان این سه فصل عبارت است از «مروری بر گذشته»، «زمان حال» و «سه سال بعد». در بخشی از مقدمهٔ این اثر معلوم میشود که یک شخصیت با چمدانش در قبرستان به سر میبرد.