آب، زلال و زلالتر می‌شود از آبی آب هم زلالتر. آبی که رنگ می‌باخت از رنگ آبی دریا به بی‌رنگی. بی‌رنگ بی‌رنگ.

مرگ رزرو شده داستان گریبان گیری راز مخوف گذشته خان سفاک و مغروریست که پس از چهل سال انتقام در باید ترین لحظه ممکن در آنی رزرو شده

داستان کتاب روایتی متفاوت از اوضاع و احوال جنگ ایران و عراق است.

عبدالخالق جوکار منم. همه ابزار کارم در این کیف چرمی بزرگ است که بوی الرحمانش سالهاست بلند شده.

نسا دختری است که شاید در میان میلیون‌ها دختر قربانی،بخت آن را داشت که پس از یک زندگی پر از رنج و درد به آرامش دست یابد.

(داستان فارسی)