کتاب دروغهایی که به خود میگوییم که در ظاهر دربارۀ رواندرمانی است، در واقع دربارۀ معنای آدم بودن است. همۀ ما به خودمان دروغ میگوییم تا از درد در زندگیمان اجتناب کنیم. از این رو، همه بهعنوان آدمهایی ناقص و ناکامل با هم برابریم؛ پس میتوانیم با شأن برابر با هم گفتوگو کنیم و موظف به بیان حقایق به خود و دیگران هستیم. با این کار، یعنی دیدن دروغهایی که به خود میگوییم و مواجهه با حقایقی که از آنها اجتناب میکنیم، راهی را برای زیستن در حقیقت و با یکدیگر مییابیم. شنیدن حقیقت از دیگری به معنای تسلیم او شدن نیست، بلکه به این معناست که به چیزی بزرگتر تسلیم شدهایم: حقیقت. ما در زندگی راههایی را میپیماییم که دروغهایمان مشخص کردهاند و فقط به رنج میانجامند.
وقتی رنجمان طاقتفرسا و جانکاه میشود، نیازمند کسی میشویم که در دیدن دروغهایی که باور کردهایم و دروغهایی که به خودمان میگوییم، ما را یاری دهد. چون، تنها با دیدن این دروغهاست که با حقایق زندگیمان مواجه میشویم و به راه حقیقت بازمیگردیم؛ و چون، دروغهای ما بیمارمان و مواجهه با حقایق درمانمان میکنند. این کار مستلزم وجود کسی است که ما را در دیدن آن دروغها و تحمل دردی که پنهان کردهاند، یاری دهد و هنگام فرو افتادن در حقایقی که از آنها اجتناب میکنیم، دستمان را بگیرد.
دربارۀ جان فردريکسون:
جان فردريکسون در دانشکدۀ روانپزشکی واشنگتن مشغول به کار است. او در آنجا روی برنامۀ آموزش روانپزشکی پویا کوتاهمدت کار میکند. او همچنین رئیس برنامۀ آموزشی رواندرمانی کوتاهمدت دینامیک جامع يا ISTDP و همچنين در دانشکدۀ برنامۀ آموزش ISTDP انجمن EDT ایتالیا و Laboratorium Psykoeducaji در ورشو است. جان فردريکسون در نروژ، سوئد، دانمارک، لهستان، ایتالیا، لبنان و ایالات متحده تمرین میکند.