مشکل درست از همان لحظهای در زندگی من شروع شد که پرستار با خوشحالی تمام به پدر و مادرم مژده داد که دختردار شدهاند و زمانی این مشکل بغرنجتر شد که برادرم سهراب با هزار نذر و نیاز به دنیا آمد.
«همزاد» داستانیست روانشناسانه از دورانی که داستایوسکی در آن میزیسته و به طرز شگفتآوری نقد جامهایست که در آن تملق و شرارت، تنها مسیر برای رسیدن به موفقیت قلمداد میشود.
کسی را به حضور نمیپذیرفت، هیچ فرمانی صادر نمیکرد، وقتی که گروههای فشار به کاخ سفارت پاپ حمله بردند، آثار مقدس تاریخی را با خاک یکسان کردند، سفیر را گرم خواب نیمروزی در گوشه آرامی از باغ اندرونی غافلگیر کردند...