از اتاق جهانگیر بیرون آمد. خواست برای آخرین بار گلدان بامبو را آب بدهد، به آشپزخانه رفت. چشمش به تابلو افتاد؛ همان تابلویی که مدتها تنها وسیله ارتباطی میان او و جهانگیر بود. بسته کوچکی پیچیده در کاغذ کادوی زیبایی با روبان سپید زیر تابلو به چشم میخورد. با قدمهایی لرزان به سوی آن رفت. روی تابلو نوشته شده بود: “من را ببخش و فرصت بده با آیندهای شیرین، گذشته تلخ را جبران کنیم”
کتاب پیش رو یک رمان کردی منحصربهفرد و یک اثر ادبی متفاوت است که از شاهکارهای معاصر کرد به حساب میآید و تصویری از زندگی معاصر بشر که با جنگ، اختلاف طبقاتی، درگیری با دشمن، بحران هویت و... گره خورده، به تماشا میگذارد.