ایسیدرو ویدال، مردی بازنشسته و نهچندان پرشور، یک روز صبح خود و دوستانش را در میانهی جنگی غیررسمی مییابد؛ جنگی که در آن جوانها به جان پیرها افتادهاند.
در ژرفای کوه های آرام، آمایا، پس از طوفان برفی سهمگینی که او را بی پناه رها کرده، در پی یافتن پدر و مادرش سرگردان است تا این که با گرگی خردمند رو به رو می شود، گرگی که در سفری ناشناخته و فراموش نشدنی هم قدم و راهنمای اوست.
تنهایی پرهیاهو روایتی لطیف و خندهدار پیرامون مردی ساکن ایالت پلیس چک است که مدت سیوپنج سال را مشغول پرسکردن کاغذها و کتابهای باطله است. او طی این مدت از طریق کتابهایی که با آنها در تماس بوده به جایی رسیده است که دیگر نمیتواند بهطور واضح تشخیص دهد که کدام یک از افکارش واقعا متعلق به خود اوست و کدام یک از کتابهایش برآمده. مرد بسیاری از کتابها را از فک پرس هیدرولیک نجات داده و حالا خانهاش تا پشت بام پر است از کتابهای نجاتیافته. او همزمان نابودکننده و ناجی کتابهاست. هنگامی که یک پرس خودکار کار مرد را بیهوده میکند، او راهی ندارد جز فرورفتن در اعماق آبها و یا نجات کتابها. این کتاب هیاهویی عجیبوغریب و جشنی است علیه سانسور، ستم سیاسی و... .