خوش آمدی زائر کوچک نوشته مسلم ناصری، سفری از دل ترس و تردید تا آغوش آرامش و ایمان. این کتاب، از زبان یک پسر نوجوان روایت میشود که همراه خانوادهاش تصمیم میگیرد برخلاف مسیر معمول نجف تا کربلا، از کاظمین راهی این سفر مقدس شود. در دل کوچههای بغداد، در میان جادههای ناشناخته، موکبهای عاشقانه، و شبهایی که نور ایمان مسیر را روشن میکند، ما همراه او قدم برمیداریم. تجربهای برای گفتگو، برای شناخت بهتر امام حسین (ع)، و برای پرورش نسلی که به جای حرف، ایمان را با دل حس میکند.
بخشی از کتاب
"چیزی ته دلم ویلی ویلی میرود که نگرانم میکند و احساس خوبی ندارم بابا گفته بود یک عالمه آدم شب و روز توی راه هستند وما تنها نیستیم ولی از بعد از ظهر که راه افتاده ایم هیچ کسی را ندیدهایم حتی یک نفر را هوا تاریک میشود....."